سلام

چند روزی از سال گذشته و ما درگیر که نه ولی  ..  اسمشو نمیدونم خلاصه صابخونه گفته خودم میخوام بیام بشینم ... البته منتظره همچین قضیه ای بودیم چون سال قبل بههمون  گفته بود .... ندا کمی ناراحت بود خوب منم   چون به این خونه عادت کردیم .... زندگیمون رو توش شروع کردیم و به اون عادت کردیم ولی خوب چه میشه کرد این هم از حکمتهای خداست ........ پول جمع کرده بودیم و امروز رفتم دنبال خونه  که دیدم قیمتها خیلی بالا رفته ... چندتایی بنگاه سر زدم و بالاخره یه جایه خوب پیدا کردم که اگه حرف پیش نباشه قراره قولنامش کنیم ......... اگه خدا بخواد اگه بشه چی میشه .......... خدا واقعا ما رو دوست داره  .. ما هم خدایییش بچه های بدی نیستیم ................ خدایا اگر صلاحه... کمک کن بشه که ما به تو اطمینان داریم .............. شکر